رفتن به محتوا رفتن به پابرگ

فیزیک آماری نوشته رایف

نقد و بررسی : فیزیک آماری نوشته رایف

نقد کتاب رایف

کتاب فیزیک آماری رایف؛ نقطه پایانی بر یک اشتباه

بله! کتاب فیزیک آماری رایف، یک نمونه از آن کتاب‌هایی است که شاید خیلی‌ها به خیال خودشان با آن قرار است “آمار” یاد بگیرند. اما واقعیتش را بخواهید، با خواندن این کتاب بیشتر از اینکه چیزی یاد بگیرید، باید وقتتان را برای پیدا کردن گمشده‌های مفهومی آن هدر بدهید. با خودتان فکر می‌کنید، مگر نویسنده‌ی محترم نمی‌داند قرار است آمار و ریاضیات به زبان ساده بیان شود؟ این کتاب بیشتر شبیه به یک دفترچه راهنما برای گم شدن در میان فرمول‌ها و اصطلاحات بی‌معنی است.

عدم شفافیت؛ معضل بزرگ رایف

اولین چیزی که در مواجهه با این کتاب توی ذوق می‌زند، عدم شفافیت است. رایف اصلاً انگار نمی‌داند مخاطبش کیست. شاید خودش را در دنیای اساتید بزرگ دانشگاه تصور کرده که با این قلم سنگین و بی‌روح دست به قلم شده. دری فیزیک آماری برای عموم مردم و دانشجویانی است که می‌خواهند اصول اولیه را بفهمند، نه برای عده‌ای که قرار است وارد دنیای نظریه‌پردازی‌های پیچیده ریاضی شوند. وقتی نمی‌توانی مفاهیم پایه را درست منتقل کنی، اصلاً چرا باید کتاب بنویسی؟ رایف در انتقال مفاهیم آماری مثل احتمالات و توزیع‌ها کاملاً درجا می‌زند. خواننده مدام در حال جست‌وجو است که آیا جایی مفهومی ساده‌تر و قابل فهم پیدا خواهد کرد یا نه.

ساختار؟ بله، همین کلمه کافی است تا به تمام ایرادات رایف اشاره کنیم. ساختاری که نه منسجم است و نه منطقی. وقتی قرار است از یک مبحث به مبحث دیگر برویم، انتظار داریم نویسنده ما را دست‌کم به مسیری هدایت کند که بتوانیم دنبال‌کننده‌ی روندش باشیم. ولی این کتاب پر است از پریدن‌های ناگهانی از یک موضوع به موضوع دیگر، بی‌آنکه کوچک‌ترین توضیحی بدهد. از آن دست کتاب‌هایی که می‌خوانی، اما نمی‌فهمی که اصلاً چرا این فصل به فصل بعدی ربط دارد.

اصلاً کسی بگوید چه کسی این مثال‌های بی‌ربط و پیچیده را انتخاب کرده؟ انگار نویسنده نشسته و فکر کرده چطور می‌تواند بیشترین گنگی ممکن را در یک مثال ساده بریزد. خواننده بیچاره هم باید ساعت‌ها وقت بگذارد تا بفهمد این مثال چه چیزی را قرار است نشان دهد. در نهایت هم با گیجی کامل به سراغ بخش بعدی می‌رود.

کتاب رایف هیچ حس انسانی‌ای را منتقل نمی‌کند. مثل ماشینی است که دارد داده‌ها را پرتاب می‌کند، اما مخاطب کیست؟ انسان یا ربات؟ هیچ جایی برای تجربه‌ و احساسات انسانی در این کتاب نیست. فیزیک آماری، علم انسان‌هاست، برای شناخت مسائلی با درجات آژادی بالا آن هم به صورت بهتر، برای تحلیل دقیق‌تر. ولی رایف فراموش کرده که مخاطبانش انسان‌هایی هستند که نیاز دارند درک کنند، ارتباط برقرار کنند، و احساس کنند که چیزی یاد گرفته‌اند.

جمع‌بندی؛ چه فایده؟

در نهایت باید بگوییم که “مکنایک آماری رایف” بیشتر از اینکه آموزشی باشد، مثل یک مانع جلوی یادگیری شما ایستاده است. اگر می‌خواهید چیزی از فیزیک آمار بفهمید، دنبال یک منبع دیگر باشید. این کتاب مثل یک جنگل پر از درختان سردرگمی و فرمول‌های پیچیده است که نه‌تنها به شما هیچ چیزی نمی‌دهد، بلکه وقت ارزشمندتان را می‌گیرد. شاید بایستی می‌گفت: «این کتاب بی‌روح است، خالی از معنا و پیام. حتی اگر آماردان باشید، نمی‌توانید بفهمید رایف چرا این مسیر را انتخاب کرده. کاش هرگز نوشته نمی‌شد!»

توصیه آخر؟ کتاب را بگذارید کنار. زندگی کوتاه‌تر از آن است که با کتاب‌های اشتباهی هدر برود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

کتاب ها و مقالات