نور های سیاه و لباس سفید و طلایی

لباس زیر آبی و مشکی است؟ یا سفید و طلایی؟راستش خود من برخلاف دو گروه دیگر، این لباس را آبی و طلایی می بینم! یادم است که این عکس زمان انتشارش حسابی سر و صدا کرده بود. عده ای از آن صرفا جهت سرگرمی بهره می بردند و افرادی هم از جهت روان شناسی تحلیل می کردند و معدودی هم از آن جادو و جمبل و خرافه بیرون می کشیدند. اما سوالی که همچنان پا بر جاست، محض رضای خدا یکی بگوید علت چیست؟ خب قبل از پاسخ به این پرسش بگذارید آب پاکی را روی دستتان بریزم. این یک لباس ساده است، نه زیرکی در طراحیش به کار رفته و نه جنس خاصی دارد. بنا به گفته ی طراحانش هم قرار بوده آبی و سیاه باشد. برای روشن شدن موضوع باید عمیق تر نگاه کنیم و هر آنچه نیاز هست را جمع کنیم.

طول موج

در مدارس به همه ی ما گفته اند که نور، در واقع امواج الکترو مغناطیسی هستند که در فضا نوسان می کنند. هر نور طول موج خاص خود را دارد. مثلا نور قرمز با طول موج 600 نانومتر، نور زرد با طول موج 580 نانومتر و آبی با طول موج 450 نانومتر در حال حرکتند. نور سفید، ترکیب تمامی رنگ هاست! نمونه ی بارز آن نور خورشید است که وقتی از منشور عبور می کند، به رنگ های سازنده اش تجزیه می شود. حالا چه می شود که ما مثلا جسمی را به رنگ قرمز، زرد و یا حتی نارنجی می بینیم!

جذب و بازتاب

این به جذب و بازتاب در اجسام مختلف بر می گردد. هنگامی که نور سفید به برگ درختان می خورد، این برگ ها توانایی جذب همه ی طیف های نور را دارند به جز نور سبز! بنابراین نور سبز را از خود بازتاب می دهند، و هنگامی که نور سبز به چشم می رسد، ما برگ درخت را سبز می بینیم! یا همین اتفاق برای ماشین آتش نشانی می افتد. ماشین آتش نشانی تمامی نور ها را جذب می کند و نور قرمز را بازتاب می کند. بنابراین وقتی ما به ماشین آتش نشانی نگاه می کنیم، چون تنها نور قرمز از آن به چشم ما می رسد، آن را قرمز می بینم!

اما این همه ی ماجرا نیست. چون مثلا نور صورتی در طبیعت به طور خالص وجود ندارد! یعنی شما نمی توانید طول موجی را پیدا کنید و ادعا کنید که اگر نور با این طول موج حرکت کند، ما آن نور را صورتی می بینیم! خیر، رنگ صورتی در طبیعت وجود ندارد. اما پس ما چطوری این رنگ را می بینیم! از قرار معلوم، علت این پدیده، مغز ماست. هنگامی که نور قرمز و بنفش همزمان به چشم ما برسند، مغز ما آن را به صورت رنگی پردازش می کند که ما امروز آن را صورتی می نامیم!

عملکرد چشم

حقیقتا درون چشم سه نوع حسگر وجود دارد. حسگر های حساس به نور قرمز، حساس به نور آبی و حساس به نور سبز! اگر ما همزمان دو نور قرمز و سبز را به سوی چشممان بتابانیم، این دو حسگر فعال شده و رنگی که مغز پردازش می کند، ترکیب هر دوی این ها یعنی رنگ زرد است! اما با این سه حسگر چطور نور زرد خالص که طول موجش 580 نانومتر است و ترکیب دو رنگ دیگر نیست را شناسایی می کند؟ هنگامی که ما نور زرد خالص را به چشمانمان می تابانیم، این نور همزمان دو تا حسگرنور سبز و قرمز را تحریک می کند و باز مغز ما نور زرد را پردازش می کند! (برای درک بهتر اینجا را ببینید)

نور سیاه و سفید

گفتیم نور سفید ترکیب تمامی رنگ هاست. از طرفی رنگ سیاه هم باید نبود هر گونه رنگ در محیط تعبیر شود. یعنی اگر ما جسمی داشته باشیم که تمامی نور ها را جذب کند و هیچ نوری را منعکس نکند، ما آن را سیاه می بنیم! اما باز جریان انقدر ساده نیست. با توجه به مکانیزم چشم ما، برای ساخت رنگ سفید ما نه به همه ی رنگ ها بلکه تنها به ترکیب سه نور آبی و قرمز و سبز نیاز داریم! جدا از آن می توانیم تمامی رنگ ها را نیز از ترکیب این سه رنگ بدست بیاوریم! اما شاید تجربه کرده باشید که وقتی سه رنگ مذکور را روی پالت نقاشیمان با هم مخلوط می کنیم، نه به رنگ سفید بلکه به رنگ سیاه می رسیم! پس کجای تئوری ما غلط بوده که چنین نتیجه ی نامعقولی را بدست آوردیم!

تئوری های ما درست هستند. ولی باز مکانیزم عجیب داستان زیر سر مغز ما است. با توجه به نورپردازی زمینه، ذهن ما سیاهی و سفیدی را در یک طیف پردازش می کند. می توانید این مورد را به راحتی با گوشی خود امتحان کنید. هنگامی که زیر نور خورشید هستید، به دلیل شدت زیاد نور خورشید، صفحه ی نمایش خود را به رنگ سیاه می بینید! یا با دوربین خود به روی پیراهن مشکی خود فوکوس کنید، می بینید در دوربین رنگ لباس به سمت سفیدی می زند.

پس مغز ما نقش مهمی را در تجزیه و تحلیل رنگ ها باز می کند. این یعنی رنگ های کناری یک شی بسیار در پردازش رنگ آن موثر هستند. همینطور آموزه های ما و نحوه ی فکر کردن ما نیز در مورد موثر است. حتی جنسیت ما می تواند نتایج محسوسی را در تشخیص رنگ داشته باشد. حال که تمامی دانش مورد نیاز را گرد هم آوردیم زمان جمع بندی است.

پاسخ نهایی

این لباس در نور پردازی بدی گرفته شده، همین عامل مهمی خواهد بود برای به چالش کشیدن ذهن ما، چشمان ما حساسیت کمتری برای رنگ آبی دارند و برای همین اکثر افراد آن را سفید می بینند. رنگ سیاه نوار های آن همانطور که گفته شد در واقع در حال عبور به طیف سفید هستند اما به دلیل نور پردازی ضعیف، به سمت طلایی رفته اند.

همانطور هم که قبلا گفته شد، نقش منطقی و یا هنری بودن ذهن شما نیز در پردازش آن موثر است. پس توجیهاتی که می گویند اگر نیم کره ی راست شما فعال است آن را آبی و مشکی و اگر نیم کره ی چپ شما فعال است آن را سفید و طلایی می بیند تا حدی درست است.برای درک بهتر عملکرد تجزیه و تحلیل رنگ و نور توسط مغز می توانید به کانال دکتر پژمان و سلسله یادداشت های توهم های کنترل شده سر بزنید.

موارد مشابه را می توانید در پائین مشاهده کنید، شما اشکال پائین را چه رنگی می بینید؟

Milad Nademi

1 دیدگاه

Ironman

نوشته شده تیر 5, 1402 در 10:26 ب.ظ

من همیشه ذهنم درگیرش بود. فاینالی گرفتم. مرسی واقن

0لایک‌ پاسخ

دیدگاه‌ خود را بنویسید لغو پاسخ

اخبار و یادداشت ها

تاریخ فلسفه (قسمت 2) آناکسیمندر

آبان 10, 1403 بدون دیدگاه

تاریخ فلسفه (قسمت 2) آناکسیمندر آناکسیمندر دومین فیلسوف بزرگی است که ما در ادامه ی سفرمان به توضیح فلسفه اش میپردازیم. از آن جایی که در مقاله ی قبلی لحن

نور های سیاه و لباس سفید و طلایی